[go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

حام

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
حام نوح را برهنه می‌یابد؛ اثری از نقاش ناشناس آلمانی

حام (به عبری: חָם) یکی از پسران نوح در سفر پیدایش در تنخ است. در روایت پیدایش، نام او در میان کسانی که وارد کشتی نوح شدند، ذکر شده‌است. حضور اصلی حام در اتفاقات بعد از طوفان است؛ پس از اینکه نوح شراب درست کرد و با نوشیدن از آن مست شد، لخت در خیمه خود خوابید؛ حام لختی نوح را دید (ممکن است منظور نویسندهٔ تورات، تجاوز حام به نوح باشد)[۱] و برادرانش را مطلع ساخت. وقتی که نوح هوشیاری‌اش را بازیافت و متوجه شد حام با او چه کرده، کنعان پسر حام را نفرین کرد که برده برادرانش باشد.[۲] اینکه نوح به جای حام، پسرش کنعان را نفرین کرد، در واقع با نفرت بنی‌اسرائیل از کنعانیان مرتبط است زیرا اسرائیلیان تقدیر مردم کنعان را بردگی می‌دانستند.[۳] بخش تماشای لختی نوح توسط حام، شباهت قابل توجهی با تجاوز جنسی دختران لوط به پدرشان دارد.[۴]

قصه‌ای مشابه سرگذشت حام، در ادبیات کنعانی وجود دارد؛ در حماسه اقهت که به زبان اوگاریتی است، زمانی که اقهت مستی پدر خود را می‌بیند، به او در راه رفتن کمک می‌کند.[۵] در باب ۱۰ سفر پیدایش که به فرزندانِ پسران نوح پرداخته شده، «کوش مِصرایم، فوط و کنعان» پسران حام معرفی شده‌اند.[۶]

نفرین حام

[ویرایش]
نفرین نوح بر حام

نوح بعد از هوشیاری، به جای حام، پسر او کنعان را نفرین می‌کند. نفرت بنی‌اسرائیل از مردم کنعان مسبب این مسئله بوده اما به صورت قطعی مشخص نیست این مطلب در چه شرایط و با چه پیش‌زمینه‌ای نوشته شده‌است.[۷] در مسیحیت قرون وسطی، معمولاً از سه پسر نوح به عنوان پدران سه قاره (سام/آسیا، حام/آفریقا و یافث/اروپا) یاد می‌شد. گاه سه طبقه جامعه به اینان تشبیه می‌شدند؛ سام نماد روحانیون، یافث نماد مبارزان و حام نماد دهقانان. از آنجا که اروپایی‌های قرون وسطی فکر می‌کردند حام پدر مردم آفریقاست، نفرین حام به توجیهی برای برده‌داری سیاهپوستان آفریقایی تبدیل شد.[۸][۹] اما ابن خلدون در مقدمهٔ خود این نظریه را رد می‌کند و اساساً رنگ پوست را ناشی از طبیعت گرما و سرما و تأثیر آن در تکوین جانداران این محیط‌ها می‌داند. یعنی مردمان اقلیم اول و دوم (سودانیان و حبشیان) به‌سبب گرمای افراطیِ جنوب سیاهند و خورشید در هر سال دوبار در سمت رأس آنان واقع می‌شود و فاصلهٔ زمانی میان این دو بار کوتاه است و پوستشان را سیاه می‌کند. برعکس، ساکنان اقالیم ششم و هفتم (صقلاب یا اسلاوها و ترک‌ها و خزران و آلان‌ها و یأجوج و مأجوج) به‌سبب سرمای شدیدْ رنگ پوستشان به سپیدی می‌گراید و موی بدنشان از بین می‌رود؛ و این سرمای مفرط اقتضا می‌کند که مردمشان دارای چشمانی کبود (سبز) و پوست‌های خال‌خال (کک و مک) و موهای طلایی باشند.[۱۰] اساساً، رنگ بدن تابع خاصیت هواست.[۱۱]

در اسلام

[ویرایش]

روایات مربوط با نفرین شدن حام، در کتب حدیث اسلامی نیز آمده‌است. با این تفاوت که در این روایات نوح مست نبوده، بلکه در کشتی خواب بوده و عورتش بر اثر وزیدن باد آشکار شده بود؛[۱۲] حام و یافث وقتی عورت او را نگریستند خندیدند، اما سام ایشان را نهی کرد و هر چه باد می‌گشود، سام می‌پوشید.[۱۳] وقتی سام، آنچه گذشته بود بر نوح بیان کرد، نوح از خداوند خواست که آب پشت حام و آب پشت یافث را تغییر دهد[۱۴] و آنگاه به ایشان گفت که خداوند فرزندان شما را سیاه و تا قیامت غلامان فرزندان سام قرار داده‌است، و شما عاق من شدید و پیغمبری از نسلتان قطع گردیده‌است.[۱۵] و نیز در روایات وارد شده‌است که نوح پیروان خود را از نزدیکی با زنان نهی کرده بود، اما حام مخالفت کرد و با همسر خویش درآمیخت، نوح نیز به این سبب او را نفرین کرد، چنانچه نطفه‌اش تغییر کرد و از او جز سیاهان پدید نیامدند.[۱۶] با این حال برخی علمای مسلمان حام را مردی پرهیزکار و شایسته دانسته‌اند که نوح او را برکت داد و سرزمین‌هایی را نیز به او بخشید.[۱۷] بعضی از مورخین مسلمان نیز داستان نفرین حام را ساختگی و تأثیر نفوذ اسرائیلیات بر تفاسیر قرآن دانسته‌اند.[۱۸] ابن بلخی کیومرث پادشاه داستانی ایران را از نسل حام دانسته‌است.[۱۹]

در ادبیات فارسی

[ویرایش]
بی‌باک و بدخویی که ندانی به گاه خشمنه نوح را ز سام نه مر سام را ز حام
بی‌رحمی و درشت که از دست‌بند توستنه نیک سام رست و نه بد حام بیرحام

ناصرخسرو[۲۰]

کوس جلالش به شرق و غرب بجنبیدشکر نوالش ز حام و بام برآمد
تو جهان خود چو نوح مشکن از آنک که خیل سام به خیل حام پیروز است.

خاقانی[۲۱]

یادکرد نسل حام

[ویرایش]

کتاب تاریخ طبری

[ویرایش]

مردم نوبه و حبش و فزان و هند و سند و سواحل مشرق و مغرب از فرزندان حام پسر نوحند و نمرود نیز از آنها بود. وی نمرود بن کوشین حام بود.[۲۲]

کتاب مجمل التواریخ و القصص

[ویرایش]

زنگ و سیاه پوستان و هر چه ایشان را بدین صفت آفریدست از فرزندان حام‌اند.[۲۳]

کتاب تاریخ مازندران

[ویرایش]

تمامی ابنای آدم از ۳ پسر نوح‌اند، سام و حام و یافث. حام بن نوح را ۹ پسر گفته‌اند: حبش و قبط و بربر، زنگ و سند و هند و نوبه و کوش و کنعان و جمله سیاهان از نسل اویند.[۲۴]

پانویس

[ویرایش]
  1. Attridge and Meeks, “Genesis 19”, The HarperCollins Study Bible.
  2. Attridge and Meeks, “Genesis 9”, The HarperCollins Study Bible.
  3. Whybray, “Genesis”, The Pentateuch, 65.
  4. Attridge and Meeks, “Genesis 19”, The HarperCollins Study Bible.
  5. Coxon, Dictionary of Deities and Demons in the Bible, 632.
  6. Attridge and Meeks, “Genesis 10”, The HarperCollins Study Bible.
  7. Whybray, “Genesis”, The Pentateuch, 65.
  8. Jackson and Weidman, Race, Racism, and Science: Social Impact and Interaction, 4.
  9. Hirschberg, “Noah”, Encyclopaedia Judaica, 288.
  10. ابن خلدون. مقدمه ابن خلدون. ترجمهٔ محمد پروین گنابادی. صص. ۲۴۱.
  11. ابن خلدون. مقدمه ابن خلدون. ترجمهٔ محمد پروین گنابادی. صص. ۲۴۲.
  12. عقدالفرید ج۱ ص ۵۵۳؛ ج ۷ ص ۶۳ و ص ۱۷۲
  13. عیون‌الاخبار ج ۳ ص ۹ و ص ۳۱
  14. مجمل‌القصص ص ۸۹ و ص ۳۰۱
  15. تاریخ أنبیا ج۲ ص ۱۰
  16. قصص القرآن ج۱ ص۱۱۱؛ تاریخ گزیده ص ۱۲،۶۲ و ۷۲
  17. حبیب‌السیر ج۱ ص ۱۰۷
  18. اسرائیلیات فصل ۲ ص ۸۹
  19. فارسنامه ص ۶۲
  20. دیوان ص ۱۶۲،۸۹۲،۹۰۴
  21. دیوان ص ۲۲۱،۱۱۴
  22. تاریخ طبری، ابوالقاسم پاینده، ج ۱ ص ۱۳۵
  23. مجمل التواریخ و القصص، بهمن انصاری، ص ۱۸۶
  24. تاریخ مازندران، شیخ علی گیلانی، ص۲۸

منابع

[ویرایش]
  • عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰، ISBN 9643071634
  • کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ‎۹۶۴−۳۳۱−۰۶۸-X
  • یاردون سیز (۱۳۸۰دانشنامه کتاب مقدس، ترجمهٔ بهرام محمدیان، تهران: روز نو، ص. ۱۹۱۲
  • جیمز هاکس (۱۳۷۵قاموس کتاب مقدس، ترجمهٔ عبدالله شیبانی، تهران: اساطیر، ص. ۱۱۴
  • یوحنان بن زکی (۱۳۵۰تلمود، ترجمهٔ امیرحسین صدری‌پور، فریدون گورکانی، به کوشش آبراهام کهن.، تهران: یهودا حی، ص. ۱۱۴
  • محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۳۷۷تاریخ انبیاء علیهم‌السلام (ویراست محمدرضا علی‌دوست)، تهران: نشر محراب، ص. ۱۳۳
  • ابوبکر عتیق نیشابوری (۱۳۸۰قصص قرآن (ویراست سعیدی سیرجانی)، تهران: نشر فرهنگ
  • حمدالله بن ابی بکر مستوفی (۱۳۶۱تاریخ گزیده (ویراست ادوارد گرانویل براون)، قزوین: دنیای کتاب
  • غیاث‌الدین بن همام‌الدین خواندمیر (۱۳۳۳تاریخ حبیب‌السیر فی اخبار افراد بشر، به کوشش جلال‌الدین همایی. (ویراست محمد دبیرسیاقی)، تهران: دنیای کتاب، ص. ۹۵۵، شابک ۹۶۴-۶۱۰۱-۵۷-۷
  • حمید محمد قاسمی (۱۳۸۰اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستان‌های انبیا در تفاسیر قرآن، تهران: سروش، ص. ۵۳۵
  • ابن بلخی (۱۳۶۳فارس‌نامه، به کوشش گای لسترنج. (ویراست فرزاد مکارم)، تهران: دنیای کتاب، ص. ۱۹۹
  • ناصربن خسرو قبادیانی بلخی (۱۳۵۳دیوان ناصرخسرو، به کوشش مجتبی مینوی. (ویراست مهدی محقق)، تهران: دانشگاه تهران، ص. ۷۷۱
  • بدیل بن علی خاقانی (۱۳۷۵دیوان خاقانی شروانی، به کوشش جلال‌الدین کزازی.، تهران: نشر مرکز، ص. ۱۴۰۶
  • محمد تقی بهار (۱۳۷۷)، «بخش۱ ص ۱۲۳»، سبک‌شناسی زبان و شعر فارسی، به کوشش کیوان کیومرث.، تهران: نشر مرکز، ص. ۴۲۰
  • احمد بن محمد ابن عبدربه (۱۳۵۵عقدالفرید، به کوشش عبد مهنا- سهیر جابر.، تهران: نشر مرکز، ص. ۳۱۷
  • عبدالله بن مسلم ابن قتیبه (۱۳۴۹عیون‌الاخبار، ترجمهٔ محمد منصوریان، به کوشش حفیظ قادری.، قم: نشر اسلامی، ص. ۸۸۹
  • مجمل‌القصص والتواریخ، به کوشش محمدتقی بهار.، قم: کلاله خاور، ۱۳۱۸، ص. ۵۶۷
  • علی‌اکبر دهخدا (۱۳۷۷)، «جلد ۶»، لغت‌نامه، تهران: دانشگاه تهران، ص. ۱۲۷
  • قاموس‌الاعلام، تهران: مهران، ۱۳۰۶، ص. ۲۰۳
  • Jasher 7 یاشر اصحاح ۷ آیه ۲۴: به زبان انگلیسی.
  • Heller, Bernard (1997). "Nuh". The Encyclopaedia of Islam. Brill. p. 108–109.
  • Whybray, R. N. (2010). "Genesis". The Oxford Bible Commentary: The Pentateuch. Oxford University Press. p. 92–53.
  • Coxon, Peter W. (1999). Dictionary of Deities and Demons in the Bible. Brill. p. 633–632.
  • Attridge, Harold W.; Meeks, Wayne A. (2017). The HarperCollins Study Bible. HarperOne.