|
در متن این گفتاورد از هیچ منبع و مأخذی نام برده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیگفتاورد کمک کنید. مطالب بیمنبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد. |
اوحدی مراغهای:
هر ساعتم به موج بلایی درافکند | |
سیلاب ازین دو دیده همچون ارس مرا |
نظامی:
ارس را در بیابان جوش باشد | |
چو در دریا رسد خاموش باشد |
حافظ:
ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس | |
بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس |
مولانا:
شب رحیل چو کردم وداع شروان را | |
دریغ حاصل من بود و درد حصهٔ من |
شدم ز آتش هجران زدم بر آب ارس | |
ارس بنالید از درد حال و قصهٔ من |
به تیزی دم من بود و پری غم من | |
خروش سینهٔ من داشت جوش غصهٔ من |
قاآنی:
از خون خصم بوالهوس جاری کند رود ارس | |
تیغت که اندر یکنفس صد خون به تنها ریخته |
ملکالشعرای بهار:
به یک ماه اگر رفت جیش خزان | |
ز رود ارس تا لب هیرمند |
به یک هفته آمد سپاه بهار | |
زکوه پلنگان به کوه سهند |
یحیی شیدا:
ای ارس موجی بزن، همچون دریا توفان نما | |
کاخ ظالم را بیفکن، بر سرش ویران نما |
طبیعت ما را با زور محکوم کرده است | |
جلاد زورگو را محاکمه کن |
با یک هجوم کاشانه شیاطین رو ویران کن | |
قصر فتنه و فساد را با خاک یکسان نما |