[go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

klein

از ویکی‌واژه

آلمانی

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • آیپا: ‎ klaɪ̯n ‎
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.

صفت

[ویرایش]

klein (برتر خطای لوآ در پودمان:links/templates در خط 68: attempt to call field 'getNonEtymological' (a nil value).، برترین am خطای لوآ در پودمان:links/templates در خط 68: attempt to call field 'getNonEtymological' (a nil value).)

  1. کوچک
    ‎Detlef hat seiner Frau eine kleine süße Katze geschenkt.‎
    دتلف برای زنش یک گربه کوچک و ملوس هدیه داد.