پتیاره
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /پِت/یارهَ/
اسم
[ویرایش]پتیاره
- زخم، زخم مزمن، زخمی که بر اثر جراحت شمشیر و نیزه و سایر ادوات بر بدن وارد شود و به این زودیها التیام نیابد.
- همی رفت باید کزین چاره نیست ..... مرا نیز از مرگ پتیاره نیست (شاهنامه)
ریشه شناسی۲
[ویرایش]- یونانی
- آفت، بلا، آسیب.
صفت
[ویرایش]- زشت، نازیبا.
- بدخوی مردم آزار در مورد زن.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5