جوجه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /جِوجه/
اسم
[ویرایش]جوجه
- (جانوری): نوزاد پرندگان بویژه مرغ خانگی.
- جوجه سوخاری خوراکی که تکههای جوجه مرغ را در آرد سوخاری میغلتانند و سپس سرخ میکنند.
- جوجه کباب خوراکی از قطعههای بریده شده مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ میکشند و کباب میکنند.
- جوجه ماشینی جوجهای که به وسیله دستگاه جوجه کشی تولید شده
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین