[go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

جوان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /جَوان/

صفت

[ویرایش]

جوان

  1. هر چیز کم سن. مقابل پیر.
  2. آنکه یا آنچه زمان زیادی از عمرش نگذشته است، کم سن و سال.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین