[go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

بازی کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /بازی/کَردَن/

مصدر لازم

[ویرایش]

بازی کردن

  1. سرگرم شدن به بازی.
  2. مشغول شدن به چیزی برای گذراندن وقت.
  3. قمار کردن.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌‌ها