باز
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]باز
- دارای وضع و حالتی (در، پنجره و مانند آنها) که بتوان از طریق آن به درون جایی داخل شد یا چیزی یا کسی را داخل یا خارج کرد، گشوده. مقابل بسته.
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
اسم
[ویرایش]- واحد طول که دو نوع است: از سرِ انگشتان تا آرنج.
- فاصله دو دست موقعی که از طرفین گشوده شود.
- اپاچ؛ پسوندی که به آخر برخی واژهها افزوده میشود و معنای «تا این زمان» را میدهد مانند: از دیرباز.
- بر سر افعال درآید به معنی دوباره، از نو: بازگشتن، بازیافتن.
- پرندهای شکاری با چنگالهای قوی و منقاری کوتاه و محکم.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]حرف اضافه
[ویرایش]- به سوی، به طرف.
ریشه شناسی۳
[ویرایش]صفت
[ویرایش]- گشاد، گشوده.
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فرانسوی
اسم
[ویرایش]- اجسامی جامد و سفیدرنگ و بسیار نمگیر که در آب بسیار حل میشوند و در اثر گرما خیلی زود گداخته میگردند.
––––
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن