آوار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آوار/
اسم
[ویرایش]آوار
- خاک، آجر، گچ، و دیگر مصالح ساختمان که به سبب فرو ریختن سقف یا افتادن دیوار به پایین میریزد. فرو ریختن دیوار و سقف.
- تمام کارمندان بانک زیر آوار ماندند. «عبدالرحیمطالبوف»
صفت
[ویرایش]- آزار، رنج، ستم. خراب، ویران. هرج و مرج، بی نظمی. غارت، چپاول. دربه در، آواره.
کهن واژه
[ویرایش]- آوار ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آ - وار قابل تجزیه باشد؛ که منظور از وار، داشتن بوده است.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس