آفرینش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آفَرینِش/
اسم مرکب
[ویرایش]آفرینش
- عمل آفریدن، خلقت.ابتکار، ابداع.
- (گفتگو): آفریده اثر. آفرینش هنری.
- آفرینشهای پیکاسو را در موزههای بزرگ میتوان دید.
- (قدیم): کیفیت نوع خلقت.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن