[go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

سبیل

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
شاه عباس اول

سبیل، شارِب، موی پشتِ لب یا بُروت مویی است که بر بالای لب فوقانی می‌روید. موی چانه و گونه ریش نام دارد. در طول تاریخ سبیل چخماقی نشان بارز مردانگی بوده است.[۱][۲] سبیل همچنین نشانه‌ای دینی به‌شمار می‌رود. در آیین یارسان، سبیل به عنوان یک نشانهٔ مذهبی دارای حرمت است و به ویژه سبیل بلند، یک مرد پیروی یارسان را از غیر یارسان متمایز می‌کند.[۳]

مراحل رشد

[ویرایش]

نوجوانی دورهٔ آغاز رشد موهای صورت در مردان است و این فرایند از سبیل آغاز می‌شود. اگرچه همانند بسیاری از فرایندهای بیولوژیک، ممکن است این امر نیز بسته به عوامل ژنتیکی و محیطی تفاوت داشته باشد.[۲]

تاریخچه

[ویرایش]

اگرچه اصلاح صورت، ممکن است به دوران نوسنگی بازگردد، ولی قدیمی‌ترین سندی که برداشتن سبیل به تنهایی دلالت می‌کند، تصویری از یک سوارکار ایرانی مربوط به ۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و بر روی فرش پازیریک است.[۲]

سوارکار ایرانی روی فرش پازیریک

در نقش برجسته‌های باستانی ایران هخامنشی، مادها و پارس‌ها با ریش تصویر شده‌اند و تراشیدن ریش و سبیل برای مردان و همچنین بریدن گیسوی زنان فقط به عنوان یک تنبیه و مجازات انجام می‌شده است. با کاهش اهمّیت ریش در دوران اشکانیان و ساسانیان، سبیل از ارج و رونق برخوردار گردید. با حملهٔ اعراب به ایران، مجدداً مردان به رسم عربان به گذاشتن ریش روی آوردند. در دوره مغول‌ها، ریش موقتاً اعتبار خود را از دست داد و سبیل چنگیزی مد شد.[۴]

در دوره صفویان، شاه اسماعیل یکم به داشتن سبیل‌های دراز مفتخر بوده و با نمایش آنها، قدرت نمایی می‌نموده است.[۱] شاه عباس کبیر نیز از ریش دل خوشی نداشت و بر اساس فرمانی که ابتدا به دربار ابلاغ و سپس عمومی شد، همه مردان از جمله روحانیون مکلف به تراشیدن ریش خود شدند. شاعری درباری ماده تاریخ این فرمان را به این شکل به نظم درآورده است.[۴]

تراشیدم چو موی ریش از بیخ«تراش مویم» آمد سال تاریخ

که بر این اساس، سال این ریش‌تراشی (تراش مویم به حساب ابجد) ۹۹۷ محاسبه می‌شود. سال عمومی شدن این حکم ۱۰۰۷ بوده است. علاقه شاه عباس به سبیل گذاشتن مردان به حدی بود که حقوق و دستمزد سپاهیان، به طول سبیل آنان مرتبط شد. بدین ترتیب، سبیل‌های بلند و از بناگوش آویخته رونق یافت. گاه اضافه حقوق سبیل به مردم ولایتی حواله می‌شد و همین حواله موجب شد اصطلاح «باج سبیل» شکل بگیرد.[۵]

اگرچه در دوره افشاریه و زندیه، پادشاهان ایران ریش داشته‌اند، ولی در دوره قاجار سبیل مجدداً اهمیت خود را بازیافت. در دوره سلطنت ناصرالدینشاه و حکومت کامران میرزا بر تهران، عساکر تهران سبیل‌هایی به اشکال مختلف داشتند.[۶] با کاسته شدن اهمیت سبیل، برخی پادشاهان معاصر مانند احمدشاه و محمدرضا پهلوی ریش یا سبیل نداشتند.[۱]

انواع سبیل

[ویرایش]
سبیل هیتلری
داگلاس فیربنکس نخستین بازیگر نقش زورو

در مسابقات جهانی انواع سبیل‌ها به شش دسته گوناگون تقسیم می‌شوند. در سایر ملل، طبقه‌بندی‌های دیگری برای سبیل وجود دارد. از سوی دیگر، برخی از انواع مدل‌های سبیل، وابسته به اشخاص بوده و نام خود را از اولین (یا معروف‌ترین) صاحب خود گرفته‌اند. سبیل هیتلری، داگلاسی، استالینی و چنگیزی از این نوعند.[۲]

در ایران انواع سبیل‌های زیر، در دوره‌هایی مد (پوشاک) بوده است:[۵][۷]

  • سبیل معمولی: که پشت لب بالارا به‌طور متوسط پوشانده نمره ۴ و کوتاهتر زده می‌شد.
  • سبیل داش مشدی‌ها و لوطی‌ها: که باید کلفت سرتاسری تا چاک دهان بدون آب خوری بود.
  • سبیل درویشی: که باید کلفت سرتاسری شارب دار بوده تمام لب بالاو قسمتی از دهان و در بعضی از موارد تمام چاک دهان را بپوشاند.
  • سبیل پر: تا چاک دهان برای سالمندان وزین که از دو طرف به سمت کنار و سرهایشان رو به پائین شانه زده شود.
  • سبیل استالینی: شبیه سبیل اعیانی یا سالمندی با کمی آب خور.
  • سبیل پهلوانی: که آن را هر چه زیادتر کلفت و پر و کشیده ساخته دو طرفش را با پیوند به موهای گونه (پیوند ریش و سبیل) داده به طرف گوش‌ها می‌بردند.
  • سبیل چخماقی[۸]
  • سبیل کلفت یا پُرپُشت: که برگشتگی ندارد
  • سبیل چنگیزی یا قیطانی
  • سبیل افراشته
  • سبیل از بناگوش دررفته
  • سبیل مگسی
  • سبیل مسواکی (هیتلری نیز می‌گویند)
  • سبیل داگلاسی (منسوب به داگلاس فیربنکس نخستین بازیگر نقش زورو) که از قد و پهنا کوتاه شده، بالا و بغلشان تراشیده و نازک گردید.
  • سگ سیبیل

مسابقات بین‌المللی

[ویرایش]

مسابقات بین‌المللی برای انتخاب عجیب‌ترین، زیباترین یا پرپشت‌ترین سبیل‌ها تا سال ۲۰۰۷ به صورت دوسالانه و از آن به بعد همه ساله برگزار می‌شود. شرکت کنندگان در اینگونه مسابقات، «نشان دادن مردانگی» را از دلایل برگزاری این مسابقات می‌دانند. این مسابقات در سه کلاس و چندین گروه مختلف انجام شده و شرکت کنندگان در دسته تخصصی خود با دیگران به رقابت می‌پردازند. نام برندگان این مسابقات در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت می‌شود. شرکت کنندگان این مسابقات سبیل خود را به شکل‌هایی مانند دروازه شهرها، اسکله‌ها و حتی پل‌ها تزئین می‌کنند.[۹][۱۰][۱۱][۱۲]

طولانی‌ترین رکورد ثبت شده برای سبیل، متعلق به فردی در هندوستان است که در سال ۲۰۰۴ ثبت شده است. او با کوتاه نکردن سبیل خود به مدت ۲۲ سال، موفق شد به رکورد سه متر و هشتاد سانتی‌متر دست پیدا کند. این رکورد در کتاب رکوردهای گینس نیز ثبت شده است.[۲]

فرهنگ و هنر

[ویرایش]

فیلم ایرانی سبیل مردانه با مضمون سبیل ساخته شده است.[۱۳]

در زبان فارسی اصطلاحات و ضرب‌المثل‌هایی با مضمون مشابه وجود دارد.[۱۴][۱۵]

  • سبیل کسی را دود دادن
  • تار سبیل گرو گذاشتن
  • از ریش به سبیل پیوند زدن
  • سبیل کسی را چرب کردن
  • آویزان شدن سبیل
  • زیر سبیلی رد کردند

دیدگاه ادیان

[ویرایش]

اسلام

[ویرایش]

در اسلام داشتن سبیل بلند عملی ناپسند و ناشایست دانسته شده است. در مقابل، گذاشتن ریش به عنوان نشانه‌ای اسلامی مورد تأکید قرار گرفته شده است. از پیامبر اسلام نقل شده است:

«لا یُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأَ یستَتِرُ بِهِ».

سبیلتان را بلند نگه ندارید، زیرا شیطان آنجا را جایگاه خود قرار می‌دهد و در آنجا مخفی می‌شود.[۱۶]

فلسفه تراشیدن سبیل و فایده‌های آن

[ویرایش]
  1. نشانه مسلمان:
    از محمد روایت شده است که فرمود: «شارب[توضیح ۱] را از ته بگیرید و ریش را بلند کنید تا شبیه یهودیان و زردشتیان نشوید».[۱۷][۱۸]
    در حدیث دیگری فرمود: «هر که شارب خود را نگیرد از ما نیست».[۱۹]
  2. نابودی میکروب:
    در روایت دیگری فرمود: «شارب خود را بلند نکنید که شیطان [میکروب] در آن جا خوش می‌کند و پنهان می‌شود».[۲۰][۲۱]
  3. رفع غم و وسواس:
    از جعفر صادق روایت شده است که فرمود: «گرفتن شارب، رفع غم و وسواس را به ارمغان می‌آورد».[۲۲]
  4. رفع درد دندان و چشم:
    از محمد روایت شده است که فرمود: «هر کس در روز شنبه و پنجشنبه شارب و ناخن خود را بگیرد، از درد دندان و چشم عافیت یابد».[۲۳][۲۴]

وقت و مقدار گرفتن شارب

[ویرایش]
  1. از محمد روایت شده است که فرمود: «مستحبّ است موی شارب را به‌قدری کوتاه کند که به جلوی لب بالا برسد».[۲۵][۲۶]
  2. در حدیث آمده است که جعفر صادق شارب خود را از ته می‌تراشید.[۲۷][۲۸]
  3. از جعفر صادق روایت شده است که فرمود: «گرفتن شارب و ناخن از جمعه تا جمعه بعد، انسان را از بیماری خوره حفظ می‌کند».[۲۹][۳۰]
  4. در حدیث است که کسی خدمت جعفر صادق رسید و از او دعایی خواست که باعث فزونی رزق و روزی‌اش شود. حضرت فرمود: «شارب و ناخن خود را در روز جمعه بگیر».[۳۱][۳۲]

در صدر اسلام، پیامبر اسلام برای خسروپرویز نامه نوشت و او نامهٔ محمد را پاره کرد. چنان‌که در تاریخ طبری آمده، خسروپرویز به باذان فرمانروای یمن نامه نوشت و از او خواست که دو نفر را از طرف او نزد محمد بفرستند. باذان نیز دو نفر به نام‌های خسرو و بابویه نزد محمد فرستاد. هنگامی که آن دو نفر نزد محمد رسیدند، ریش خود را تراشیده و سبیل داشتند. پیامبر با دیدن آن‌ها به سبیل گذاشتن‌شان ایراد گرفته و می‌گوید به گفتهٔ چه کسی این کار را کرده‌اید؟ بابویه و خسرو جواب می‌دهند: «پروردگار ما چنین گفته است»؛ و محمد نیز می‌گوید: «ولی پروردگار من گفته ریش بگذارم و سبیل بسترم» و «بروید و فردا پیش من آیید».[۳۳]

یارسان

[ویرایش]

در آیین یارسان، سبیل به عنوان نشانه‌ای دینی برای مرد یارسان، به شدت مورد تأکید واقع شده و بر آن توصیه شده است. چنانچه در این آیین تراشیدن و زدن سبیل گناهی بزرگ محسوب و موجب خروج از دین می‌شود.[۳] در سرانجام کتاب مقدس یارسان، از زبان داود که وسوار آمده است:

سێوێل یار شوڕه‌ن وه رووی لێواناتا یار بناسۆ خێش وه بیگانا

سبیل پیروی آیین یاری بلند است و روی لب‌ها را می‌پوشاند، تا یار، خودی را از بیگانه باز بشناسد.

همچنین آمده است:

بزانان یاران پهٔ دیاریتانائه‌ر تاڵێ چه‌نێش که‌رۆ نفلانا
بێ به‌ش مه‌ودێ چه ئی ئه‌رکانابه‌شش بڕیاوه‌ن نا نویچه‌و نانا

...

نه موتیع پیر نه وه خوانابڕیاوه‌ن به‌شش چه ئی دۆنانا
ئه‌ر رۆژی سه‌د گاو که‌رۆ قورواناکردارش مه‌بۆ وه پوێش و کانا

بدانید ای یاران! اگر تاری از سبیل کسی از بین برود، از ارکان دین بی‌بهره مانده و سهمش از خوراک و نذر مقدس بریده خواهد شد… او دیگر نه پیروی امر پیر خود و نه پیروی خدا خواهد بود و بهره اش از خدا و پیر قطع می‌شود. اگر روزی صد گاو قربانی کند، باز هم کردارش همچون کاه و خاشاک بیهوده خواهد بود.[۳۴]

علاوه بر یارسان، سلسله‌های مختلف تصوف مانند نعمت‌اللهی، خاکساریه و … نیز هر یک تاحدودی به حفظ شارب و بلند نگهداشتن آن برای مردان باور دارند.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

کتاب‌شناسی

[ویرایش]
  • طبری، محمد بن جریر، ۱۳۶۳. تاریخ طبری یا تاریخ الرّسل و الملوک، جلد ۳، ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده، تهران:انتشارات اساطیر، چاپ سوم.
  • سرانجام، ۲۰۰۷. پژوهش و نوشته از طیب طاهری، ویراستار کلام‌ها استاد سروش و جمعی از سادات یارسان، عراق، سلیمانیه: انستیتو فرهنگی کُرد، چاپ اول.

پانویس

[ویرایش]
  1. «شارب» قسمت بلند سبیل است که روی لب را می‌پوشاند وهنگام نوشیدن آب وارد ظرف آب می‌شود.

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ دهخدا. «سبیل». لغتنامه دهخدا. دریافت‌شده در ۱۹ آبان ۱۳۸۸.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Moustache». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۰ Nov٫ ۲۰۰۹.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ دائرةالمعارف اسلام پدیا: مدخل «اهل حق»؛ بایگانی‌شده در ۲ ژوئن ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine بازدید در ۱ ژوئن ۲۰۱۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «سبیل». سایت فرهنگسرا. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ فوریه ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۹ آبان ۱۳۸۸.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ «باج سبیل». سایت فرهنگسرا. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ فوریه ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۹ آبان ۱۳۸۸.
  6. «از ریش به سبیل پیوند می‌کند». سایت فرهنگسرا. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ ژانویه ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۱۹ آبان ۱۳۸۸.
  7. «از سلمانی دوره‌گرد تا آرایش با لپ تاپ». روزنامه ایران. دریافت‌شده در ۱۹ آبان ۱۳۸۸.
  8. یا سبیل چخماقی «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ بروت» مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک). دریافت‌شده در ۱۸ دی ۱۳۹۴.
  9. «مسابقه ریش و سبیل آغاز شد». سایت دوخت. دریافت‌شده در ۲۰ آبان ۱۳۸۸.
  10. «جشنواره ریش و سبیل در آلمان». جام جم آنلاین. دریافت‌شده در ۲۰ آبان ۱۳۸۸.
  11. «مسابقات جهانی ریش و سبیل در انگلستان». همشهری آنلاین. دریافت‌شده در ۲۰ آبان ۱۳۸۸.[پیوند مرده]
  12. «جشن سبیل در آلمان». روزنامه جام جم. دریافت‌شده در ۲۰ آبان ۱۳۸۸.
  13. «سبیل مردانه». سایت سوره. دریافت‌شده در ۲۰ آبان ۱۳۸۸.
  14. «دود دادن». لغتنامه دهخدا. دریافت‌شده در ۲۰ آبان ۱۳۸۸.
  15. «سبیل». mibosearch. بایگانی‌شده از اصلی در ۹ نوامبر ۲۰۲۴. دریافت‌شده در ۲۰ آبان ۱۳۸۸.
  16. پایگاه اینترنتی تبیان، سبیل بلند لانه شیطان؛ بازدید در ۱ ژوئن ۲۰۱۴.
  17. معانی الأخبار (به عربی). ص. ۲۹۱.
  18. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۷.
  19. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۷.
  20. کافی (به عربی). ج. ۶. ص. ۴۸۷.
  21. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۷.
  22. الخصائص الفاطمیّة (به عربی). ج. ۲. ص. ۲۵۵.
  23. ثواب الأعمال (به عربی). ص. ۴۱.
  24. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۵.
  25. کافی (به عربی). ج. ۳. ص. ۴۱۸.
  26. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۷.
  27. کافی (به عربی). ج. ۶. ص. ۴۸۷.
  28. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۷.
  29. کافی (به عربی). ج. ۳. ص. ۴۱۸.
  30. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۴.
  31. کافی (به عربی). ج. ۶. ص. ۴۹۱.
  32. مکارم الأخلاق (به عربی). ص. ۶۵.
  33. طبری، ۱۳۶۳: ص ۱۱۴۳–۱۱۴۲.
  34. سرانجام، ۲۰۰۷، ص ۸۸۵.
موی انسان

موی بدن انسان

اصطلاحات در زبان
دسته‌های مو

مو | موی زیبا: زُِلف | زلفان | دسته‌‌ای از موی سر: گیس | گیسو | گیسوان | دستهٔ مو در جلو: کاکُل | موی آویخته: طُرّه | دستهٔ بلند: کمند

مقدار مو

بی‌مو | کچل | تاس | کم‌مو | کوسه (بی‌ریش) | پرمو | پشمالود 

زبانزدها

سفید کردن مو در آسیاب | به مویی بند بودن | سیخ شدن مو بر تن | مو لای درز چیزی نرفتن | موی دماغ شدن | مو را از ماست کشیدن | مو درآوردن زبان | یک مو از خرس کندن | مو نزدن دو چیز | کم شدن یک تار مو از سر کسی | آتش زدن موی کسی

کالبدشناسی
اجزاء

پیاز | ریشه | جوانه | سیاه‌یاخته | ماتریکس | پوسته | فولیکول | بشره | لایه هاکسلی | لایه هنله | لایه آبگین | مغز | غده چربی‌دار | ماهیچه راست‌کننده | رنگ‌دانه | کراتین 

نام در بدن

موی سر: گیس | موی پایین پیشانی: ابرو | موی پلک: مژه | موی صورت: ریش | موی بناگوش: پاگوشی | موی لب بالا: سبیل | موی بینی: مو | موی سینه: مو/پشم | موی اندام تناسلی: زهار/پشم 

مراحل رشد

آناژن (فاز فعال) | کاتاژن (فاز تحلیل‌رونده) | تلوژن (فاز استراحت)

بیماری‌ها

مو خوره | گَری | کچلی | شوره سر | طاسی سکه‌ای | ریزش آندروژنیک مو | پرمویی

اصلاح و زیبایی
حالت

فِرفِری، مُجَعَّد، تاب‌دار، ‌موج‌دار، صاف، لَخت، ژولیده، افشان، پریشان، سیخ، ژل‌زده، پف‌کرده، مارپیچ، بافته

رنگ

رنگ‌ها: مشکی | قهوه‌ای سیر | قهوه‌ای تیره | قهوه‌ای | قهوه‌ای متوسط | قهوه‌ای روشن | شرابی | ارغوانی | بلوند تیره | بلوند روشن | بلوند خیلی روشن | بلوند پلاتینه | مفاهیم: های‌لایت | دکلره | مِش 

وسایل مربوط

اسپری مو | برس | بیگودی | تل | تیغ | چادر | حوله | خودتراش | دستمال سر | رنگ مو | روسری | ریش‌تراش | ژل | سشوار | سنجاق سر | شامپو | شانه | فرچه | قیچی | کش مو | کلاه | گُل سر | گلاه‌گیس | ماشین سرتراشی | مقنعه | موچین | موم سرد | نرم‌کننده مو | واجبی | هدبند 

مدل‌ها

موی دم اسبی | موی آناناسی | ریش بزی | ریش ستاری | سبیل تابیده | سبیل قیطانی | اصطلاحات مدل‌دادن: پیچیدن و لوله کردن- پیچیدن فرانسوی- شانه مخصوص- نیم پیچ فرانسوی- حلقه مو- پیچ پشت- مدل برگردان سریع- پیچ ویکتوریایی- شینیون بافته- گیبسون- گوجه- استفاده از چوب مخصوص- گوجه بافته- لوله کردن- بافته حلقه شده- گوجه با موهای لوله شده- لوله برگردان- حلقه دور دم اسبی- پیچ بالای سر- دم اسبی پیچیده- بافت فرانسوی اصلی- بافت فرانسوی- بافت فرانسوی درون به بیرون- گوجه فرانسوی- بافت فرانسوی تو رفته- بافت چین‌دار- بافت فرانسوی بالا به پایین- بافت جناغی اصلی- بافت جناغی اصلی فرانسوی- بافت جناغی فرانسوی- کمند- کمند فرانسوی

مکان‌ها

آرایشگاه | پیرایشگاه | سلمانی | سالن آرایش | اتاق گریم 

جستارهای وابسته دستگاه پوششی بدن | پر | کُرک | پُرز | تیغ جوجه‌تیغی | بند انداختن | اپیلاسیون | کاشت مو