آبجی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- ترکی
رجوع به لغتنامه دهخدا و معین
آوایش
[ویرایش]- /آبجی/
اسم مرکب
[ویرایش]آبجی
- (گفتگو): خواهر، بویژه عنوانی احترامآمیز درباره خواهر بزرگ.
- خواهران و برادران کوچکتر، خواهر بزرگ را آبجی صدا میکنند.
- مخفف آباجی، آغاباجی.
ریشهشناسی۲
[ویرایش]- بهاری
آوایش
[ویرایش]- /آبِجِه/
اسم
[ویرایش]آبجه
- خواهر؛ گاهی هم بعضی فرزندان از بَدو تولد یاد میگیرند مادر را آبجه صدا کنند.
برگردانها
[ویرایش]
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ فارسی