برگ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /بَرگ/
اسم
[ویرایش]برگ
- اندامی از گیاه که از جوانههای روی ساقه یا شاخه پدید میآید، بلگ. اندامی از گیاه كه هوا را تصفيه و اکسیژن توليد میكند.
- واحدی برای کاغذ یا آنچه به صورت کاغذ است، ورق، ورقه.
- توشه، آذوقه.
- اسباب و اثاثیه زندگی.
- میل، آرزو.
- اسباب و سامان.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]اسم
[ویرایش]بِرگ
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|